در تمام این مدت در بحثهایم با دوستانم مدام کروبی و موسوی را با توجه به مطالبات دوستانم مقایسه میکردم و روی این نکته تاکید داشتم که کروبی نسبت به موسوی از نقطه نظر مطالباتی شبیه آنچه ما داریم، گزینهی بهتری است.
اما امروز حرف دیگری میخواهم بزنم. کروبی ـ امروز، وضعیتی است که احتمال دارد دیگر تکرار نشود! خوب بخوانید لطفاً.
در مملکت ما عنصری وجود دارد به نام شورای نگهبان. شورای نگهبان میتواند جلوی طرح ها و مصوبه های مجلس را بگیرد. همین شورای نگهبان است که افرادی را که نامزد ریاست جمهوری میشوند پالایش و فیلتر میکند. همان فیلتری که باعث شده ما مجبور باشیم رییس جمهورمان را از بین این ۴ نفر انتخاب کنیم، همان فیلتری که باعث شده شما به انتخابتان لقب بد میان بدتر(ها) بدهید. افرادی که با آنها میخواهم صحبت کنم، مانند من، مخالف این شکل نظارتها و فیلترها هستند.
خوب گوش کنید. شورای نگهبان است که مشخص میکند که شما از بین چه کسانی میتوانید رییس جمهورتان را انتخاب کنید. به نظرتان شورای نگهبانی کسی را از فیلتر خود رد میکند که خواهان اصلاح وضع موجود باشد؟! کسی که خواهان اصلاح قانون اساسی (و نمونهی خاص و بارز آن نظارت استصوابی شورای نگهبان) است از این فیلتر رد میشود؟ آیا عامل قدرت اجازه میدهد فردی رییس جمهور شود که قدرت را از آنها بگیرد؟!
خوب گوش کنید، این یک چرخه و دور باطل است. میفهمید؟ این سیستم تنها یک سوراخ برای اصلاح دارد و همین یک سوراخ، نگهبانی دارد که نمیگذارد فردی که خواهان اصلاح این سیستم (و اختیارات نگهبانش) است وارد عرصهی مدیریت این سیستم شود (مدیریت عالی که هیچ، حتی مدیران میانی و سطح های پایین نیز به راحتی پالایش و فیلتر میشوند.).
اگر من و شما میخواهیم به صورت قانونی این مملکت را درست کنیم (با قانون همین سیستم)، سقف توان ما انتخاب رییس جمهور است، رییس جمهوری که:
- معتقد به نادرست بودن قوانین و وضعیت فعلی باشد.
- معتقد به لزوم اصلاح وضع فعلی باشد.
- برنامه و شجاعت کافی برای این اصلاحات را داشته باشد.
در سی سال گذشته این اولین بار است که کاندیدایی با این صراحت و رک گویی و شجاعت، خواهان اصلاح این چرخه و دور معیوب و باطل است.
گوش میکنید؟ تجربهی قبلیمان خاتمی بود. خاتمی گفتمان جدیدی را معرفی کرد و حرفهای نویی زد. ولی یادتان هست اواخرش را؟ یادتان هست چقدر محافظه کار شده بود؟ یادتان هست که میگفت این مطالباتی که شما دارید را من وعده ندادهبودم؟ یادتان هست در دانشگاه دانشجویان او را هو کردند؟ کاری که الان با احمدینژاد میکنند.
حالا کسی آمده که نه تنها حرفهای خاتمی را میزند، بلکه حرفهای بزرگتری نیز میگوید. برای اولین بار دارد تابوهایی را میشکند، آن هم در تلویزیون رسمی. نگاه کنید در این ۲ ۳ چند قبح صحبت کردن از چند موضوع شکسته شده؟! آن هم فقط با ۲ ۳ فیلم و مناظره و نطق.
کسی آمده که میگوید باید آن چرخهی باطل و معیوب شکسته شود و مشخصات بالا را نیز دارد. علاوه بر آن، از فیلتر شورای نگهبان نیز رد شده! چرا؟ این دقیقاً مزیت کروبی است، اینکه آدم شناسنامه دار نظام و انقلاب است، اینکه نقل قولها و نوشتههای امام در طرفداری از او به وفور وجود دارد، اینکه آدم کلفتی است (و نباید ازین بگذریم که واقعاً همه را (حتی شورای نگهبان) سورپر(ا)یز کرده!). گذشتهی خاتمی چه بود؟ جز عکسهای بدون عمامه اش در اروپا به عنوان مسئول فرهنگی سفارت؟ جز خاطرههای مکرر از دست دادنهایش با خانم ها؟
چنین فردی با این سابقهی معقول از نظر سیستم، از فیلتر رد شده و دارد مطالباتمان را به صریح ترین و رک ترین شکل ممکن بیان میکند. کار به جایی رسیده که میگویند دیگر خیلی رادیکال است!! میفهمید؟ با طرحهایش برای اصلاح قانون اساسی (نقش شورای نگهبان به طور خاص) آمده که این دور و چرخهی باطل را اصلاح کند. میفهمید؟! اگر شانسی برای اصلاح وجود داشته باشد، همین است. دیگر کروبی را با موسوی مقایسه نمیکنم!!
کروبی، باگ (bug) و اشتباه سیستمی است که تمام تلاشش را برای حداقل نگه داشتن شانس اصلاح کرده، و این باگ تکرار نشدنی است!! دیگر کدام مهره نظام است که از این فیلتر رد شود و مطالبات ما را بگوید؟!! هاشمی؟ بگویید؟
کروبی شانس مایی است که مطالباتمان اینهاست! این اشتباه شورای نگهبان دیگر تکرار نمیشود. میفهمید؟! وقتی کرباسچی با آن لحن میگوید این پردهی آخر است، دقیقاً میفهمم چه میگوید. این شانس ملت ماست.
کروبی نه تنها، تنها فردی است که خواهان اصلاح این چرخهی معیوب است، بلکه امتیازهایی نیز دارد که دیگران (دیگرانی که وجود ندارند! کسان دیگری که مانند کروبی خواهان اصلاح این چرخه هستند، شنیده نمیشوند! در زندانند! همین دانشجویان محروم شده از تحصیل و زندانی هستند! همین فعالان حقوق زنان هستند و ...!! میفهمید؟!!) ممکن است نداشته باشند. مانند همین شناخته شده بودنش، قدرت لابی کردنش.
(و پشتوانهای مانند رای مردم، اگر به او رای بدهند.)
خواهش میکنم فکر کنید. دوباره فکر کنید. برنامه ها را ببینید. ببینید کاندیدای شما چه میگوید. ای کسانی که چشمتان به لبخندها و حمایتهای خاتمی است، بدانید و باور کنید که این خاتمی ِ دور دوم است که دارد از موسوی حمایت میکند، نمود خاتمی ِ محافظه کار دورهی دوم است که از او حمایت میکند و اگر بتوان تشبیهی کرد، کروبی ِ امروز خاتمی قبل از انتخابات دور اول است، کسی که برای اولین بار حرفهایی زد که امروز مطالباتمان شدهاند!
همهی شما (ما) مسوولیم، حتی اگر نفهمیم.
جمعه انتخابات است و امروز یکشنبه است. جمعهای که میتواند باعث شکسته شدن این چرخهی معیوب باشد. شورای نگهبان دیگر اشتباه نمیکند!!
پینوشت: کامنتها رو هم لطفاً بخوانید.
"یکبار دیگه میگم، اگر مطالبات شما همین هاست که من و آدمهایی که به آنها اصلاح طلب میگویند، داریم، اگر همانهاست که بخاطرش به خاتمی رای دادیم و همانهاست که در این ۴ سال راجع به آنها غر زدیم و حرص خوردیم و در وبلاگمان برای مطلب نوشتیم، انتخاب کروبی بسیار به نظر ما نزدیک تر است تا موسوی! و این قابل بحث است. میدانی؟ مطالبات افراد خیلی قابل بحث نیست ولی اینکه فلان مطالبات در سبد تعهدها و وعدههای چه کسی یافت میشود قابل بحث است و فقط و فقط تابع خواندن حرفها و برنامه ها و ... ی کاندیداهاست."
حرف هاي شما متين. كاملاً هم حقيقت دارد كه اين كار، كار موسوي نيست. اما كروبي هم براي تغيير قانون اساسي نياز به مصوبهي مجلس اصولگرا دارد كه اگر تصويب هم شود، تازه ميرود دست شوراي نگهبان. نميشود تمام مطالبات را فداي يك حدس نامطمئن كرد. تازه بر فرض كه نظارت استصوابي هم برچيده شود. واقعاً ما چند رجل سياسي با تعريف عاقلانه و نه تعريف جنتي داريم؟
پاسخحذفبه هر حال کروبی مشتی است که محکمتر بر در کوبیده می شود و این اعتراضات در سطح بالا هم به نظام وارد میشود،
پاسخحذفخود کروبی هم گفت اگر جلویم را بگیرند صادقانه به مردم می گویم و ما دیده ایم که این کار را قبلا هم کرده.
من کاملا موافقم و به آرمان خودم رای میدهم نه به نظر اکثریت.
به امید شناختن هر چه بهتر خواسته هایمان
vav ِ عزیز، بله، حرفهایت در مورد اینکه لایحه بعد از تصویب باید برود بدست شورای نگهبان درست است (و اصلاً ما میخواهیم همین تغییر کند) و اگر مجلس/دولت اصرار کند آخر مجمع تشخیص تصمیم میگیرد که کروبی در آنجا عضو بوده و شناخته شدهاست و همان قدرت مشهور لابی کردنش را دارد و باز هم توجه کن که این تنها شانس ما برای تغییر است. یکی از همکلاسیهای من که در عید به همراه خانوادهاش دستگیر شده بود و به اوین برده بودندش این آقا بدون داشتن هیچ سمت رسمی در نظام با صحبت کردن با روسای قوهی قضاییه آزاد کرد. میخواهم این را بگویم که چه بخواهیم و چه نخواهیم عدهای در نظام حرفشان برو دارد، یا حداقل حرفشان شنیده میشود و این آدم این امتیاز را داراست که در راستای هدفی که صحبت کردم بسیار بدرد میخورد (به جز شجاعت و رک گویی و صداقت و با برنامگی اش)!
پاسخحذفتمام مطالبات را فدا کنیم؟ اتفاقاً همانطور که گفتم برندهی مقایسهی این دو از نظر مطالبات من و تویی که خود را اصلاح طلب میدانیم کروبی است، قبول نداری؟ به نظر من این کاملاً قابل بحث است، اگر نظرت چیز دیگری است بگو که همینجا منصفانه بر اساس مطالباتمان و حرفها و برنامه های آنها صحبت کنیم. کار به جایی رسیده است که به کروبی میگویند رادیکال!
تازه بر فرض اینکه نظارت استصوابی برداشته شود؟! خب مشکل همین است، خواست ما همین است. اگر رجل سیاسی مطمئن نداریم خب بریم یک جای دیگهی دنیا زندگی کنیم، رجل سیاسی که نمیتونیم وارد کنیم! نکته اینجاست که نصف جمعیت مان را (زنان) فیلتر کردیم، تمام مذاهب و ادیان دیگر را فیلتر کردیم و عدهای زیادی از باقیمانده ها را هم از لحاظ اعتقادی و ... فیلتر کردیم. (همین اعلمی چند دورهاست که نمایندهی مجلس است؟!).
قانون تا وقتی اصلاح نشود همین است. متوجهی؟ یعنی فرض کن موسوی بیاید و فلانی و فلانی و ۲۰ سال بعد هم اگر کسی اصلاحش نکرده باشد همچنان وضع همین است. و من در متن ادعا کردم که ممکن است اصلاً دیگر شانس اصلاح را نداشته باشیم!! قبول داری؟! و همچنان ۲۰ سال بعد هم مراکز قدرت به همین راحتی نمیگذراند قدرت از دستشان برود، حالا هر جا که باشند، در مجلس یا شورای نگهبان یا قوهی قضاییه یا هرجای دیگر.
و یک نکتهی دیگر. نه تنها این کار موسوی و هیچ کس دیگری در وضعیت فعلی نیست، بلکه هیچ کس دیگری (و از جمله موسوی) حرفش را هم نمیزند و به آن باور ندارند.
پاسخحذفیکبار دیگه میگم، اگر مطالبات شما همین هاست که من و آدمهایی که به آنها اصلاح طلب میگویند، داریم، اگر همانهاست که بخاطرش به خاتمی رای دادیم و همانهاست که در این ۴ سال راجع به آنها غر زدیم و حرص خوردیم و در وبلاگمان برای مطلب نوشتیم، انتخاب کروبی بسیار به نظر ما نزدیک تر است تا موسوی! و این قابل بحث است. میدانی؟ مطالبات افراد خیلی قابل بحث نیست ولی اینکه فلان مطالبات در سبد تعهدها و وعدههای چه کسی یافت میشود قابل بحث است و فقط و فقط تابع خواندن حرفها و برنامه ها و ... ی کاندیداهاست.